::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم


تعداد بازدید : 8618
نویسنده پیام
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


پنجشنبه 11 دی 1348 - 03:30
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 1

باید رفت باید دل به دل سرنوشت داد

باید نگذارم سردی این روزگار مرا سرد کند

تا مبادا عزیزترینم سردی دست مرا حس کند

باید همیشه با یاد خدا تلاش و کوشش کنم تا برسم به نارسیده هایم .

_________________ثانیه هام به سختی و با تفکر زیاد سعی میکنن خوشی رو لمس کنن (در حال حاضر)

ثانیه هام به مرور زمان کند تر حرکت می کنن و خوشی رو فراموش میکنن (در آینده)

هِِِِِـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

چه خوش خیال جاده رو به انتظار نشستم .

انتظاری که باهاش روزگاری سر کردم.

یه دنیا مهربونی نذر چشات میکنم .

چقدر قشنگه این جمله

که شمعدانی به لب مرگ به پروانه چه گفت.

یعنی واقعیت داره . فراموش میشی نه عمرا فراموش بشی.

با تپش های قلب تو قلب منم می تپه .

اروزیی ندارم جز اینکه هرچه روزهای خوبه مال تو باشه و روزهای سخت مال من

دلم میخوات روزهای خوب همش مال تو باشه و همه تلخی هاش رو من برات به دوش بکشم

می دونی چرا؟ چون تو بهترینی . عزیزترینی .بودنت بوده منه .

__________________

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:49
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
3 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : mahan2 , saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 2

'گریستم!

معنی گریه هایم را ندانست...

ندانست که من چند صباحیست راه دلم را گم کرده ام!

ندانست دستهایم دیگر با دستی دیگر گرم نمیشود.

ندانست غزلهایم این روزها سوگوارن و قصیده هایم سیه پوش!

چشمهایم به هر سو که نگریست جز او و سایه دلواپسی هایش چیزی ندید یعنی نخواست که ببیند.

دلم آروم باش...آروم باش اویی که رفته به برگشتنش امیدی نیست

پا به راهی گذاشته که فقط یه مسیر رفت داشت ،پس به بازگشتش دل نبند.

دلم آروم باش ....آروم باش و برای دلواپسی های خودت چاره ای بیاندیش!

__________________

نوشتم باز خط زدم انقدر نوشتم وخط زدم ولی نتوانستن تقدیر را تغییر دهم.

باید با تقدیر زندگی کنم و سرنوشتی را رقم زنم که شایسته تو باشد.

شاید روزی رسد که سردی دست مرا لمس کنی و باور نکنی که دیگر نیستم .

پس تا هستم یادم کن شاید فردا سردی دستم را در دست داشته باشی .

__________________

دست نوشته های فردی که یاس تمام وسعت افکارشو در بر گرفته چه چیز جذابی

رو میتونه در بر بگیره ؟ شاید بپرسی چرا یاس ؟ با آهی از سر درد می گویمت

که مردی را که گمانم بر نمونه بودنش بود در بچه داری ، آمد و بچه ناز و

مظلوم رو از لباس به دستگیره ی اتاق آویزان نموده و با عکسبرداری از آن و

ارائه اش در پردیس بر جنایت خویش صحه گذاشت ، آه از بی عدالتی در حق بچه ها

.....؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟؟؟؟؟؟؟؟نامت را به زیر مجموعه ی بی رحمی در گینس اضافه

کن ......آخه آدم عاقل بچه ی به اون خوشگلی رو اونجوری شکنجه میده ...این

دردهارو باید بکی گفت ؟؟؟؟

__________________

می گن وقتی میرسی اخر جاده یه تابلو زده دور زدن ممنوع.

یعنی نمیشه دور زد ؟

ولی من دور زدم چندبارم دور زدم هی رفتم هی رفتم بازگشتم

وقتی میرفتم بعضی از مسیرا تکراری بود.ولی برگشتنش برام یه تجربه بود.تجربه

های که با رفتن بدست اوردم . بازم دارم میرم .تو هم بیا ارزش داره چون

تجربه ای بزرگ برات میشه

__________________

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:51
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 3

باران میاد یعنی می امد

دلم می خواست بنویسم ولی نمی دونستم چی رو بنویسم .

ولی بیاد اوردم اما دیر بیاد اوردم باران نمی اید .

باران تمام شد .

هوا ابریه مثل هوای دل من .

باران می اید ولی نه بیرون توی دل من.

چه زیباست با باران هم صدا شدن و گریستن.

یه فرقی بین منو اسمان در هنگام باران است.

اسمان که گریه می کند همه اشک هایش را می بینند.

ولی اشک من راز دار است کسی او را نمی بیند .

__________________

تلخ است

خیلی تلخ

اری حقیقت را باید پذیرفت هرچندکه میدانم تلخ است

تلخیش را می توان با خاطرات شیرینی که بر جا می ماند تحمل کرد.

اما کدامین خاطرات شیرین مگر جز خاطرات تلخ چیزی هم بجا مانده .

بگذار کمی برگ های دفتر چین چروک خورده زندگیم را ورق بزنم شاید چیزی یافتم.

در ابتدای دفتر متنی کم رنگ نظر مرا جلب میکند.

این متن روزی پر رنگ بوده است .

یادش بخیر روزهای اول اشنایی.

نگاهایمان خیره.

دلهایمان بی تاب ......

چه گذشتند و به اخر رسیدند.

کاش بشود باز گشت

ولی دگر سپیدی مو و نداشتن پایی برای بازگشت مرا باز می دارد

و چه زیباست بار دیگر به تو فکر کردن....

__________________

چه زیبا واژه ها را درک میکنم .

چگونه می شود این واژه ها را درک نکرد.

کاش می توانستم .

از خواندن واژه ها حرف ها را نفهمم .

ولی افسوس که با خواندن این واژه های گوناگون من نیز دگرگون می شوم.

این واژه ها با من حرف میزند.

ولی من حرفی ندارم که در جواب به انها بگویم

کاش من واژه تپش بودم ....

__________________

گفتم که دیوانه شدم می نویسم نه.

گفت دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید .

گفتم دل را بزن به دریا و بعد به ساحل بیا ...

گفت هوا سرد است زمستان است سرما میخورم...

گفتمش وقتی با دلت به دریا بزنی دریا کم می اورد ...

باور نداری دلت را به دریا بزن و این حقیقت را درک کن..

من بارها دل به دریایی اشکم زدم ولی هیچوقت جز گونه های خیس چیز دیگری یافت نکردم.

سهم دل من دیر زمانیست اشک است .

اشکی که فقط با دیدن تو به پایان می رسد.

شاید ان لحظه که تو را بینم تمام اشکهایم به شوق دیدارت به پایان برسد .

یعنی وقتی بیایی اشکی برای نشان دادن شوقم مانده است ؟

پس اگه اشک شوق مرا میخوای ببینی زود بیا خیلی زود !!

__________________

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:52
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 4

امشب جاری شده ام برای نوشتن.

می نویسم شاید یادگاری بماند از من در این شب تیره و ابری.

سکوت همه جا را پر کرده .......

حتی جای تو را ...

ولی نه جای تو در میان تپش های قلب من است .

که فقط با بودنت پر می شود

پس من انقدر به انتظارت صدای تپش را در می اورم تا تو بازگردی

__________________

پس از مرگم دوست دارم خاک کوزه گری شوم که کوزه های اب می سازد.

و از من کوزه ای سازد که تشنگان سیراب شوند .

کاش کوزه اب شوم .

و تشنه ای را سیر اب کنم .

کوزه ای که پر باشم همیشه از اب زلال .

وای نکند اب نباشد و مرا بشکنند؟!!!

__________________

لحظه ها خاطره اند ...زندگی شوق تمنای همین خاطره هاست ...

آرزو می کنم که فرو افتادن هر برگ پاییزی آمینی باشد برای همه آرزوهایت ...

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:54
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 5

واژه به واژه که می نویسم تو در خاطرم هستی.

خودت نمی دانی دلیل بودن من هستی.

شاید این راهی را که پیمودم غلط است.

ولی بخاطر تو باز میگردم و از سر خط قدم به قدم و با تو گام بر می دارم.

می بینی دست من نیست واژه ها خود می ایند .

حتی این واژها نبودنت را با من باور ندارند..

پس دوتا واژه زیبا در کنار هم معنا می گیرد ..

من نام خود را تپش نهادم . و نام تو را صدایش

تپش با صدایش زیباست .

پس می توان گفت بدون زیبایی تو من هیچم

حتی بی صداترین واژه هستم ..

__________________

چی تو چشاته که تو رو انقدر عزیز می کنه

این فاصلـــه داره منو بی تو مریض می کنه

اینکه نگات نمی کنم یعنی گرفتـــــــار تو ام

رفتن همه ولی نترس من که طـــرفدار تو ام

می خواستم نبخشمت یکی ازت تعــریف کرد

دیدن تنهــــــایی تـــــــــو منو بلاتکلیف کرد

بیا و معذرت بخواه از جشنـــی که خراب شد

از اون که واسه انتقامم از تو انتخـــــاب شد

هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت

بدون تو دنیای من انگار تماشــــــاگر نداشت

منو نمی شه حدس زد با این غــــــرور لعنتی

هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ناراحتــــی

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:54
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 6

کتاب دلتنگی هایم را در تاقچه دلت جا میگذارم

تا اگر روزی تقوم زندگیت خاطرات شیرین گذشته را به یادت انداخت

نگاهی به آن افکنده و بدانی ،

از اولین تا آخرین فصل بودنم تنها سوالم این بود که بی پاسخ ماند:

چرا برای خزان دلم بهاری نیست؟!

__________________

از غـ ـم ِ تـو ،تـن ِ من لـ ـرزیـد ،

از غـ ـم ِ زمیـن ،یـ ـک شـ ـهر

یـ ـکـ دیـ ـار

آرام بگیـر آذر آبادگـ ـان مـن ،کـه لـرزۀ تـ ـو جهـانی را لـ ـرزاند

تسـلیت آذر آبـ ـادگـان من

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:55
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 7

خزان های زیادی از بهارم گذشتند.

بعضی خزانها به زردی رویم می شد .

و بعضی برگها به خشکی گونه هایم که دگر اشکی نداشت.

در جایی خواندم که جوانی بهاری بوده است که خزان گشته است.

ولی من که در جوانی خزان گشتم چه بوده ام ؟

ایا بهار بودم. اگر بهار بودم چرا خزان گشتم؟

شاید از روز اول خزان به دنیا امدم؟

ولی راهی هست . تو که باشی من بهاری می شوم .

بهاری که خزان بوده.

روزگاری هم شاید خزان بهار می شده.

و این روزگار چیزی نیست حز روزگار من.

بیا و خزانم را بهاری کن .

__________________به پابوس چشمهایت آمده ام برخیز!!!

در بزم نیلوفرهای دلباخته بودم که سبزی نگاهت د رکوچه های باریک قلبم ترسیم شد

و نامت د رنگاهم به تاریخ پیوست.

با یک توکل کوچک به نهایت شیدایی رسیدم و تمام دار و ندارم

لمس نام زیبایت شد.

.وقتی پیچک نگاهت گونه های غرق در اشک نگاهم را زودود از تمامیت بودنم

آیه های عشق را زیر طاق نگاهت پهن کردم .

با تو وسعت ایئنه ها رو درک کردم و تمنای اسمان را برای گریستن...

کجای دیار سایه ها را میپرستند که من سایه دلواپسی هایت را با سر انگشت عشق

بر کتاب مقدس نوشتم؟!

بند بند نفسهایم به سایه اطلسی وجودت بسته شده ...

مرا در شب نشینی خاطرات تنها مگذار!

__________________

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:57
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 8

ای خدای عشق دلم میخواهد درراهت زانو زنم و پرواز مرغان عشق راببینم دلم

میخواهد پیوندزنم چشمان منتظران را به راهی که شاید بازگردد دلم میخواهد

اب شود دلم از اشک درراه تو ای اشنای سفرکرده قلبم

دلم میخواهد شیونی بیاموزم تااین بار دردوری ات مرحم سینه ای شود که نشانی از تو میخواهد

__________________

مــاهــی ســیاه کــوچــولو

[font=W_ahmad]

یک عمر بچه ها

سر و صدا کردند

و دیوار ها ساکت بودند

یک روز دیوار ها غریدند

و بچه ها برای همیشه سکوت کردند

آرام تر بلرز زمین! کودکان دِه

امشب به زیر سایه ی آوار خفته اند...

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:58
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
3 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : mahan2 , saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 9

میم مثل من

میم مثل ما

میم مثل مادر اری مادر

چه زیبا این واژه را برای تو انتخاب کردن.

م: مراقب

ا: اقتدار

د: درد

ر: رنج

باید مراقبت باشم با اقتدار تا درد و رنج هایی را که برایم کشیدی جبران کنم .

به فدای نام زیبایت.

به قربانت روم که خداوند هم بهشتش را به زیر پای تو گستراند.

مادر.

میم مثل مادر.

__________________

در عبور بی رحم ثانیه ها

در برابر حیرت چشم های بیقرار

رو سیاهی ها را به واژهای سپید بخشیدم!

از لمس شور باور آرزوهای کوچک و بزرگ تا انتهای دلدادگی هایی که د رکوچه پس کوچه های

ناتمام دل حاشیه خوردند ،

سبد سبد تنهایی نصیب نگاه حسرت بارم شد.

من نــــــگاهم کعبه مهربانی را می جست و آن یاسی که در لابه لای دلها غرق شکفتن بود.

من انتظار اجابت ماندنت را ندارم...

چون سمت نگاهت بیکران ها را می پیماید...

کاش اندکی خیالت را نذرم کنی

کاش فقط نگاهت در قاب کهنه دلم جا بماند

کاش من در باورت به اوج میرسیدم!!!

__________________

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 10:59
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
3 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : mahan2 , saman , parham ,
sahel
آفلاین



ارسال‌ها: 786
عضویت: 4 /6 /1391
تشکر کرده: 191
تشکر شده: 500
مطالب زیبا و عاشقونه
RE : 10

دردلم شور و هیجانی موج می زند امشب.

ایا او هم دلتنگ من است .

ایا واژهایم را می تواند در ذهن خود پرورش دهد.

ایا از نامی که برایش انتخاب کردم راضی هست.

نامش با من تماشای می شود.

نه من با او تماشایی می شوم.

میخواهم همیشه از من بالا تر باشد.

من همین پائین باشم جایم بهتر است.

شب خوبی بود .

در کنارم حسش کردم.

امشب هم تپش بود هم صدایش.

__________________

در کوچه پس کوچه های دلتنگی به یاد روزهایی می افتم که دلم راصادقانه به تو بخشیدم تویی که دررویای کودکانهام بدنبالت می گشتم غریبه اشنایی بود که تصوردورماندن از تو مرا به دنیای غم ها می برد اما نامهربانی روزگار تورا اسیر دردی عمیق ساخت و میان ما فاصله ای به اندازه تمام دنیا انداخت کاش می توانستم بیاد همه ان روزهای قشنگ دردلت گل امید بکارم و همچون شقایق به زندگی ات عشق بدم اماافسوس که دیرشد و تو بی انکه طعم زیبای خوشبختی را بچشی رفتی و من ماندم تنها با خاطراتی گمشده نگران نباش از انها می پرسم که چرا بیخیال لحظه های از دست رفته عمرت شدند !!

__________________

میگن دکمه ی تشکر خراب شده!! امتحان کن ببین راسته؟


شنبه 04 شهریور 1391 - 11:00
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
2 کاربر از sahel به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : saman , parham ,



تازه سازي پاسخ ها
پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !