'گریستم!
معنی گریه هایم را ندانست...
ندانست که من چند صباحیست راه دلم را گم کرده ام!
ندانست دستهایم دیگر با دستی دیگر گرم نمیشود.
ندانست غزلهایم این روزها سوگوارن و قصیده هایم سیه پوش!
چشمهایم به هر سو که نگریست جز او و سایه دلواپسی هایش چیزی ندید یعنی نخواست که ببیند.
دلم آروم باش...آروم باش اویی که رفته به برگشتنش امیدی نیست
پا به راهی گذاشته که فقط یه مسیر رفت داشت ،پس به بازگشتش دل نبند.
دلم آروم باش ....آروم باش و برای دلواپسی های خودت چاره ای بیاندیش!
__________________
نوشتم باز خط زدم انقدر نوشتم وخط زدم ولی نتوانستن تقدیر را تغییر دهم.
باید با تقدیر زندگی کنم و سرنوشتی را رقم زنم که شایسته تو باشد.
شاید روزی رسد که سردی دست مرا لمس کنی و باور نکنی که دیگر نیستم .
پس تا هستم یادم کن شاید فردا سردی دستم را در دست داشته باشی .
__________________
دست نوشته های فردی که یاس تمام وسعت افکارشو در بر گرفته چه چیز جذابی
رو میتونه در بر بگیره ؟ شاید بپرسی چرا یاس ؟ با آهی از سر درد می گویمت
که مردی را که گمانم بر نمونه بودنش بود در بچه داری ، آمد و بچه ناز و
مظلوم رو از لباس به دستگیره ی اتاق آویزان نموده و با عکسبرداری از آن و
ارائه اش در پردیس بر جنایت خویش صحه گذاشت ، آه از بی عدالتی در حق بچه ها
.....؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟؟؟؟؟؟؟؟نامت را به زیر مجموعه ی بی رحمی در گینس اضافه
کن ......آخه آدم عاقل بچه ی به اون خوشگلی رو اونجوری شکنجه میده ...این
دردهارو باید بکی گفت ؟؟؟؟
__________________
می گن وقتی میرسی اخر جاده یه تابلو زده دور زدن ممنوع.
یعنی نمیشه دور زد ؟
ولی من دور زدم چندبارم دور زدم هی رفتم هی رفتم بازگشتم
وقتی میرفتم بعضی از مسیرا تکراری بود.ولی برگشتنش برام یه تجربه بود.تجربه
های که با رفتن بدست اوردم . بازم دارم میرم .تو هم بیا ارزش داره چون
تجربه ای بزرگ برات میشه
__________________